اعتقاد نامه کلیسای تعمیدی مستقل
ما به کتاب مقدس به عنوان تنها کلام الهام شده خدا اعتقاد داریم و بنابراین اساس ایمان ما کتاب مقدس است. تعالیم بسیاری در کتاب مقدس وجود دارد که بعضی از آنها تعالیم اساسی هستند که بدون اعتقاد به آنها هر شخصی یا کلیسایی از حقیقت منحرف می شود. تعالیم اساسی کتاب مقدس عبارتند از:
همانطوریکه از عنوان کتاب مقدس پیداست، آن کتابی است که توسط خداوند تقدیس شده و از کتابهای دیگری که در دنیا هست، کاملأ مجزاست. ما اعتقاد و ایمان داریم که کتاب مقدس مصون از خطا و عاری از هرگونه اشتباه است که روح القدس آن را بطور معجزه آسا به پیامبران و رسولان بطور شفاهی وحی و الهام کرد و آنها کلام دریافت شده از سوی روح القدس را در کتابی نوشتند و آن را در اختیار انسانها قرار دادند. واژه الهام در زبان عبری “نفش” هست که همان واژه فارسی نفس می باشد. یعنی خداوند نفس خود را در کلام خود دمید تا قدرت خدا در آن ساکن باشد. بنابراین کتاب مقدس تنها و آخرین مکاشفه خداوند است که تا ابدالاباد زنده خواهد ماند (دوم تیموتائوس3: 16-17). از ابتدای وحی کلام خدا تا به امروز، خداوند کتاب مقدس را از نابودی و تحریف شدن حفظ کرده است. کتاب مقدس مجموعه ای از 66 کتاب از پیدایش تا مکاشفه می باشد که توسط حدودأ 40 نویسنده به رشته تحریر درآمده و توسط خداوند حفظ شده است. (دوم پطرس1: 19-21 ؛ دوم تیموتائوس3: 16 ؛ متی24: 35 ؛ مکاشفه22: 18-19). کتاب مقدس تنها کتابی است که اتحاد در بین ایمانداران بوجود می آورد و معیار بالایی از قدوسیت را برای آنها فراهم می کند تا بتوانند رفتار شایسته ای در زندگی مسیحی خود داشته باشند.
ما اعتقاد داریم که فقط یک خدای زنده و حقیقی وجود دارد که خالق تمام هستی است که بر زمین و آسمان سلطنت می کند. او خدای مقدس است و شایسته تکریم و جلال یافتن از سوی ما هست. خداوند تنها نجات دهنده است که برای انسانها نقشه نجات را برنامه ریزی کرده است و خود او آن را بعمل آورده است. در وجود و ماهیت خداوند سه شخصیت مجزا وجود دارد که کتاب مقدس آنها را به عنوان پدر، پسر و روح القدس معرفی می کند که هر سه آنها در الوهیت با هم مساوی هستند، لیکن در وظایف تفاوتهایی نسبت به همدیگر دارند. این سه شخصیت سه خدای متفاوت نیستند بلکه یک خدای واحد را تشکیل می دهند. هر سه شخصیت در نقشه نجات انسانها نقش داشته اند. (متی28: 19 ؛ اول پطرس1: 2 ؛ دوم قرنتیان13: 14).
عیسی مسیح دومین شخصیت خدای واحد را دارا می باشد. او با خدای پدر و روح القدس هم ذات است. او با خدای پدر در قدرت و حکمت برابر است. او صورت خدای نادیده و خدای ابدی است. هنگامیکه عیسی مسیح از زن باکره به این جهان وارد شد، الوهیت وی با ماهیت انسانی ترکیب شد. او تنها خدای واقعی و تنها واسطه بین خدای پدر و انسانهاست. (اول تیموتائوس2: 5 و 3: 16 ؛ یوحنا20: 28 ؛ فیلیپیان2: 6 ؛ کولسیان2: 9 و 15-19 ؛ عبرانیان1: 2-3 ؛ یوحنا1: 1-4).
ما اعتقاد داریم که روح القدس با خدای پدر و پسر در الوهیت مساوی است و ماهیت خدایی دارد. روح القدس در آفرینش نقش داشت (پیدایش1: 2). روح القدس در این دنیا مانع فعالیت شیطان می شود تا اهداف خداوند پیاده شود (دوم تسالونیکیان2: 6-7). او دنیا را از گناه، عدالت و داوری متقاعد می کند (یوحنا16: 8-11). او از موعظه انجیل و بشارتها و شهادتهای ایمانداران استفاده می کند تا بی ایمانان را مجاب به ایمان آوردن به مسیح کند و ایمانداران را نیز در ایمانشان رشد می دهد و مسیح را جلال می دهد (یوحنا16: 14-15). روح القدس است که به انسان تولد دوباره می دهد (یوحنا3: 3-8). او بعد از ایجاد تولد دوباره در ایمانداران ساکن می شود و به آنها قدرت روحانی می دهد و آنها را به تمامی راستی ها هدایت می کند (یوحنا16: 13). او کلام خدا را به ما تعلیم می دهد. او شاهد نجات ماست (اول یوحنا3: 24). او ایمانداران را تقدیس می کند و به آنها تسلی می بخشد. خداوند هدیه روح القدس را برای بنای ایمانداران به آنها عطا کرد (افسسیان4: 7-16). هدایای موقتی از جمله معجزات، سخن گفتن به زبانها، هدیه رسالت، نبوت، علم و شفا برای اثبات کلام به رسولان داده شد تا بتوانند کلیسای اولیه را تأسیس کنند. (اول قرنتیان13: 8-13 ؛ اول قرنتیان14: 21-22 ؛ مرقس16: 17-20).
بعد از اینکه کتاب مقدس در سال 96 میلادی کامل شد، هدایای موقتی متوقف شد ولی هدایای دائمی از جمله، هدیه تعلیم، موعظه، بخشش، رحمت، خدمت و غیره تا به امروز ادامه داشته است. هدیه زبانها نشانه آمدن مجازات برای یهودیانی بود که به عیسی ایمان نیاورند و او را مصلوب کردند. در عید پنطیکاست، رسولان با استفاده از معجزه زبانها انجیل را موعظه کردند و در نتیجه بسیاری از انسانها پیام گفته شده را به زبان خود شنیدند و به مسیح ایمان آوردند. بنابراین زبانها نشانه ای برای یهودیان بود تا آنها بتوانند توبه کنند و به عیسی ایمان آورند اما متأسفانه آنها ایمان نیاورند و بنابراین خداوند رومیان را فرستاد تا آنها را مجازات کند. در سال 70 میلادی رومیان وارد اورشلیم شدند و توسط رهبری ژنرال تیطوس اورشلیم را به آتش سوزانیدند و معبد خداوند را نابود کردند و یهودیان را از سرزمین خودشان اخراج کردند. بعد از اینکه آن نشانه زبانها اهداف خود را برای مجازات یهودیان پیاده کرد، متوقف شد و دیگر کسی تا به امروز نتوانسته است که به زبانها سخن گوید.
ما به صحت کتاب پیدایش اعتقاد داریم و نباید بطور تمثیلی و یا مجازی برداشت شود. خداوند انسان را شخصأ در تصویر خود و به شباهت خود آفرید (پیدایش1: 26-27). انسان به مرور زمان از یک موجود دیگر مانند حیوان و یا غیره به مرحله تکامل انسانی نرسید، بلکه بطور انسان بالغ و هوشمند و مقدس توسط خود خدا از خاک زمین آفریده شد. خداوند با کلامش تمامی موجودات و مخلوقات را از نوع خود آفرید و هیچ مخلوقی نمی تواند به مخلوق دیگر و یا شکل دیگر تبدیل شود.
ما اعتقاد داریم که آدم بدون گناه آفریده شد و مسئولیتی را از خداوند دریافت کرد که از تمامی میوه های درخت بخورد بجز درخت شناخت خوب و بد. اما آدم دانسته گناه کرد و از شرایط قدوسیت و بی گناهی که قرار داشت سقوط کرد (پیدایش3: 1-24). عواقب گناه او این بود که همه انسانهایی که از آدم و حوا به دنیا آمدند گناهان آنها را به ارث بردند و ذات گناه را در خود پیدا کردند (رومیان5: 12). اما جدای از اینکه گناه در ذات انسانها وجود دارد، اما خداوند به انسانها اختیار به تصمیم گیری داده است که گناه کنند و یا از آن اجتناب کنند. بنابراین انسانهایی که با داشتن وجدان و شناخت خوب و بد، گناه می کنند، تحت محکومیت و داوری خدا قرار خواهند گرفت و هیچ بهانه ای نخواهند داشت. (رومیان1: 18-20).
ما اعتقاد داریم که عیسی مسیح بطور معجزه آسا از زن باکره (مریم) که توسط روح القدس حامله شد، به دنیا آمد. هیچ انسانی در بدنیا آمدن عیسی از مریم نقش نداشت. هیچ انسانی توسط زن باکره بدنیا نیامده و نخواهد آمد. مریم کسی نیست که مورد پرستش قرار گیرد و یا کسی نیست که ما به او دعا کنیم. مریم فقط وسیله ای بود که خداوند استفاده کرد تا مسیح خداوند را وارد این جهان کند (لوقا1: 46-47). مریم مانند همه انسانها گناهکار بود چنانکه خود او ادعا کرد که نیاز به نجات دهنده دارد. عیسی هم پسر خداست و هم خدای پسر (پیدایش3: 15 ؛ اشعیا7: 14 ؛ لوقا1: 26-38 ؛ متی1: 23).
برگزیدن انسان و از پیش معین کردن انسانها برای نجات طبق دانش قبلی خدا بود از اینکه او می دانست که چه کسانی به انجیل مسیح ایمان می آورند و راهی بهشت می شوند (اول پطرس1: 2). خداوند برای همه انسانها نقشه نجات را کشید تا انسانها بتوانند از گناهان خود توبه کنند و به عیسی مسیح ایمان آورند و نجات یابند. اراده و خواسته خدا اینست که همه انسانها نجات او را دریافت کنند (دوم پطرس3: 9)، گرچه او از قبل می داند که بسیاری رحمت و بخشش خداوند از طریق عیسی مسیح را رد خواهند کرد. خداوند کسی را از پیش تعیین نمی کند که نجات یابند و یا از پیش سرنوشت آنها را تعیین نمی کند که بعضی ها راهی بهشت شوند و بعضی ها راهی جهنم. اما او از پیش می داند که چه کسانی به دعوت خداوند پاسخ مثبت می دهند و با اراده آزاد تصمیم می گیرند که به مسیح ایمان آورند و او می داند که چه کسانی به دعوت او پاسخ منفی می دهند. کسانیکه به نقشه خدا و دعوت او برای نجات پاسخ مثبت می دهند و به مسیح ایمان می آورند، فرزند خدا شده وارد ملکوت او می شوند و تا ابدالاباد هم میراث مسیح می شوند و هرگز نجات خود را از دست نمی دهند. (رومیان8: 29 ؛ اول تیموتائوس2: 4-6 ؛ حزقیال18: 23).
انسانها توسط ایمان به مرگ کفاره ای مسیح و رستاخیز او برای گناهانشان می توانند از جریمه گناهان خود آزاد شده و بخشیده شوند. عیسی مسیح با مرگ خود گناهان انسانها را به خود گرفت و جایگزین انسانهای گناهکار شد (دوم قرنتیان5: 21). عیسی مسیح به عوض ما شکنجه و مجازات را تحمل کرد تا ما مجازات گناهان خود را تحمل نکنیم. اگر به قربانی مسیح ایمان آوریم نیازی نداریم تا ما هم برای گناهان خود مجازات شویم. انسانها با خدا صلح پیدا می کنند و صالح محسوب می شوند، نه بوسیله اعمال انسانی و یا از طریق مذهب بلکه بوسیله فیض خداوند و ایمان به کار مسیح بر روی صلیب (افسسیان2: 8-10). کفاره ای که عیسی مسیح داد برای تمامی جهان کافی بود (عبرانیان2: 9) اما برای کسانی تأثیر گذار است که از گناهان خود توبه می کنند و به عیسی مسیح ایمان می آورند. مسیح به شریعت خداوند با اطاعت از آن احترام گذاشت (عبرانیان4: 15)، و با مرگ خویش کفاره کامل گناهان انسانها را پرداخت کرد (کولسیان2: 14-17). مرگ او بر صلیب برای نشان دادن فداکاری از خود نبود و خود را شهید نکرد تا برای ما الگویی باشد که ما هم خویشتن را مانند او شهید کنیم، بلکه مرگ او یک عمل جایگزینی بود یعنی عادلی برای ناعادلان و بی گناهی برای گناهکاران مصلوب شد و گناهان آنها را بر دوش کشید و برای صالح شدن انسانها از مردگان برخاست (رومیان4: 25). عیسی هم اکنون در دست راست خداوند نشسته و جلال یافته است (عبرانیان1: 8). او انسانها را نجات می دهد و برای آنها شفاعت می کند (عبرانیان7: 25). او به فکر ایمانداران است (اول پطرس5: 7)، و کفایت کامل برای ناجی بودن را دارد (اول یوحنا2:2).
ما اعتقاد داریم که حدود نجات برای همگان است و هرکسی می تواند با ایمان به عیسی مسیح نجات یابد (رومیان1: 16). وظیفه همه انسانها اینست که با آزادی کامل نجات خدا را از طریق توبه از گناهان و ایمان به مسیح دریافت کنند (اعمال2: 37). هیچ چیزی نمی تواند مانع نجات حتی بزرگترین گناهکار شود (یوحنا6: 37)، مگر اینکه گناهکاری بخواهد به گناهان خود ادامه دهد (یوحنا3: 19-20)، و انجیل عیسی مسیح را رد کند (اعمال13: 46). رد کردن انجیل عیسی مسیح باعث می شود که انسان در محکومیت و داوری عظیم خدا قرار بگیرد (مکاشفه14: 11 ؛ متی25: 46). توبه یعنی تغییر در افکار و نگرش انسان نسبت به گناه زمانیکه انسان از گناهان خود پشیمان می شود و نسبت به رحمت خداوند از صمیم قلب واکنش نشان می دهد و از گناهان خود روی برگشته بسوی خداوند بازگشت می نماید.
ما اعتقاد داریم که توبه و ایمان وظیفه انسانهاست (لوقا13: 3) و همچنین توبه و ایمان فیضی هستند که نمی توانند از هم جدا گردند (عبرانیان6: 1). روح القدس در انسانها کار می کند تا آنها از گناهان خود توبه کنند و به مسیح ایمان آورند (یوحنا16: 8). بنابراین انسانها هنگامیکه به گناهان خود پی می برند، پشیمان می شوند و از خداوند تقاضای رحمت می کنند و عیسی مسیح را به عنوان منجی شخصی خود می پذیرند (عبرانیان10: 10-14). ایمان از طریق شنیدن کلام خدا بوجود می آید (رومیان10: 17). اما هر ایمانی انسان را نجات نمی دهد. ایمان نجات دهنده با اعتقاد داشتن به کلام خدا و مسیح بوجود می آید. ایمان نجات دهنده را می توانیم در دعا و درخواست کردن از مسیح برای نجاتمان به معرض نمایش بگذاریم.
ما اعتقاد داریم که انسان برای اینکه بتواند نجات یابد، اول باید تولد دوباره پیدا کند (یوحنا3: 3). تولد دوباره یعنی بدست آوردن فکر نو (اول قرنتیان2: 15-16)، ذات نو (دوم پطرس1: 4) و خلقت نو شدن (دوم قرنتیان5: 17). قدرت تازه در زندگی شخص نجات یافته وارد می شود که به او توانایی می دهد که با قدوسیت و دور از گناه زندگی کند. این عمل بوسیله فهم ما و قدرت روح القدس و از طریق کلام خدا در زندگی ما اتفاق می افتد (اول پطرس1: 23). نتیجه تولد دوباره بوسیله نمایان شدن ثمره روح القدس و شروع زندگی تازه در مسیح در زندگی ما بوجود می آید (رومیان6: 4 ؛ غلاطیان5: 22).
صالح شدن عمل قانونی خداست. به این معنا که هنگامیکه شخصی به مسیح ایمان می آورد، خداوند طبق قانون خود او را صالح محسوب می کند و تمامی گناهان او را می بخشد و او را طوری به حساب می آورد مثل اینکه او هرگز گناه نکرده است. جایگاه انسان در برابر خداوند تغییر پیدا می کند (رومیان5: 1-2). ما از طریق عیسی مسیح مورد قبول خداوند قرار می گیریم (دوم قرنتیان5: 21). صالح شدن شامل بخشیده شدن گناهان انسان می شود (رومیان4: 7-8)، و عدالت مسیح بر او محسوب می شود (رومیان4: 20-25). صالح شمرده شدن، ما را مورد قبول خداوند قرار می دهد.
تقدیس شدن یعنی تعهد به خدا برای دوری از گناهان دنیا و زیستن برای او. هر ایمانداری از تقصیرات گناه آزاد است اما نیاز دارد که هر روز از قدرت گناه رهایی یابد. انسانیت کهنه (روح انسان تولد دوباره نیافته) که بوسیله عادتهای کهنه و گناه آلود در طول زندگی شکل می گیرد، مصلوب می شود (رومیان6: 6)، اما قدرت گناه هنوز در اعضای ایمانداران فعال است (رومیان7: 17)، و به عمل خود ادامه می دهد تا زمانیکه جسم ایمانداران در هنگام بازگشت ثانویه عیسی مسیح از قدرت گناه نجات یابد. پیروزی بر گناه و وسوسه گناه از طریق قدرت روح القدس و پر شدن از او برای ایمانداران سعادتی است که خداوند به آنان داده است. آن پیروزی با ایمان بدست می آید (رومیان6: 6 ؛ 7: 21-25 ؛ 8: 2). بنابراین تقدیس شدن راهی است که ما شریک قدوسیت خداوند می شویم (عبرانیان10: 10و14). تقدیس شدن روندی است که طی زمان صورت می گیرد (مزامیر119: 9) که شروع آن زمانی است که انسان تولد دوباره می یابد (دوم قرنتیان5: 17)، و توسط روح القدس در دلهای ایمانداران راه می یابد (یوحنا16: 13-15). روح القدس همیشه بوسیله کلام خدا ایمانداران را تقدیس می کند (کولسیان3: 16).
ما اعتقاد داریم که هنگامیکه انسان تولد دوباره می یابد و از مجازات ابدی جهنم نجات پیدا می کند، هرگز تولد دوباره و نجات خود را از دست نمی دهد. او با قدرت خداوند و وعده او حیات جاودانی را همیشه حفظ می کند (اول پطرس1: 4-5 ؛ یوحنا10: 28)
کلیسا بدن عیسی مسیح است که از ایمانداران مسیحی واقعی بوجود می آید. کلیسا، کلیسای حقیقی است، نه مجازی (اینترنتی، ماهواره ای و رادیو و تلویزیونی)، جایی که ایمانداران گرد هم می آیند تا خداوند را پرستش کنند و با سایر ایمانداران مشارکت کنند و با همدیگر مأموریت بزرگ عیسی مسیح (بشارت دادن) بعمل رسانند (متی28: 19-20). کلیسا بر بنیاد رسولان (عهد جدید) و پیامبران (عهد عتیق) ساخته شده است (افسسیان2: 19-22). بعد از بنا شدن کلیسای اولیه، مبشرین و شبانان و معلمین در زمان کنونی به کلیسا داده شده است تا ایمانداران را تعلیم و هدایت کنند (افسسیان4: 11-13). خود عیسی مسیح سنگ زاویه و بنیانگذار کلیساست (متی16: 18) که ایمانداران را هدایت می کند (افسسیان4: 15 ؛ 5: 23). هدایای روح القدس برای بنای ایمانداران به آنها داده شده است (افسسیان4: 12).
تنها مقام موجود در کلیسا شبان یا همان کشیش می باشد که به عنوان اسقف نیز در اول تیموتائوس3: 1 یاد شده است. برای رهبری در امور روحانی و خدمت به ایمانداران مشایخ و ناظران و شماسان (خادمان) در کلیسا منصوب می شوند. آنها باید صلاحیت لازم برای جایگاه خود را که در کتاب مقدس آمده است، داشته باشند (اول تیموتائوس3: 1-12 ؛ تیطوس1: 5-9 ؛ اول پطرس5: 1-4 ؛ اعمال6: 1-8).
تعمید آب: ما اعتقاد داریم که تعمید آب طبق کتاب مقدس فقط باید از طریق غوطه ور شدن کامل در داخل آب صورت گیرد (مرقس1: 9-11؛ اعمال2: 41 ؛ اعمال 8: 38-39 ؛ یوحنا3: 23). تعمید آب به نام پدر و پسر و روح القدس صورت می گیرد (متی28: 19). تعمید آب انسان را از گناهان پاک نمی کند و او را نجات نمی دهد، بلکه اعلام کردن ایمان مسیحی در معرض عام است که نمادی است از مرگ، دفن و رستاخیز عیسی مسیح. ایمانداران با تعمید گرفتن تعهد می دهند که همچنانکه عیسی مرد و دفن شد، آنها نیز برای نفس خویش و گناهان این دنیا خویشتن را مصلوب کنند و انسانیت کهنه خود را دفن کنند و همچنانکه عیسی مسیح از مردگان برخاست، ایمانداران نیز برای شروع زندگی تازه در مسیح، برمی خیزند و زندگی پاکی را همراه با قدوسیت و محبت شروع می کنند (رومیان6: 1-6).
شام ربانی: شام ربانی یا شام خداوند برای یادآوری شکنجه ای است که عیسی مسیح متحمل شد که بدنش مضروب و مجروح شد و خونش بر صلیب برای ما ریخت تا ما را از آن خود کند (اعمال20: 28). موادی که در شام خداوند استفاده می شود نان بدون خمیر مایه و آب انگور است (متی26: 26-29). با اجرای مراسم شام ربانی ایمانداران عیسی مسیح را بیاد می آورند تا زمانیکه او دوباره بازگشت کند (اول قرنتیان11: 26). با خوردن نان و آب انگور بیاد عیسی مسیح گناهان کسی آمرزیده نمی شود. اما برای صرف شام خداوند ایمانداران باید خویشتن را بیازمایند و از گناهان خود توبه کنند تا بتوانند در شام خداوند شراکت داشته باشند. تمامی ایماندارانی که تولد دوباره یافته اند می توانند شام خداوند را صرف کنند. این مراسم بنا به اختیاری که خداوند به کلیساها داده، تا مراسم شام آخر مطابق زمان خواسته کلیساها اجرا گردد (اول قرنتیان11: 23-29).
عیسی مسیح بر حسب پیشگوییهای کتاب مقدس، با بدن جسمانی از مردگان قیام کرد (اول قرنتیان15: 4) و به آسمان بالا عروج کرد و در دست راست خدای پدر نشست. او تنها کاهن اعظم و امین است که ما را با خون خود با خدای پدر آشتی داد. بدن انسان بعد از مرگ به خاک رجوع می کند اما روح و روان او بلافاصله بسوی خداوند می رود (جامعه3: 21). صالحان بعد از مرگ بلافاصله به بهشت منتقل می شوند (دوم قرنتیان5: 8) و گناهکاران برای روز داوری در جهنم نگه داشته می شوند (عبرانیان9: 27). دو قیامت وجود خواهد داشت. اولین قیامت از آن نجات یافتگان است که در ربایش همه نجات یافتگان عهد عتیق و جدید قیام خواهند کرد (اول تسالونیکیان4: 13-18 ؛ مکاشفه20: 4-6 ؛ متی27: 51-54) و نجات نیافتگان در قیامت دوم برای داوری قیام خواهند کرد (مکاشفه20: 11-15 ؛ اعمال24: 15 ؛ اول قرنتیان15: 1-58).
ما به وعده های کتاب مقدس درباره بازگشت دوباره عیسی مسیح به این جهان اعتقاد داریم. در زمان آخر دنیا، عیسی مسیح طبق وعده ای که داده است (یوحنا14: 3)، با جلال و قدرت به این جهان بازگشت خواهد کرد (مرقس8: 38). بار اول او در ابرها برای کلیسای خود بازگشت خواهد کرد تا آنها را با خود بردارد و از هفت سال مصیبی که در دنیا رخ خواهد داد در امان نگه دارد (اول تسالونیکیان4: 16 و 17). مسیحیان از دنیا رفته اول خواهند برخاست و سپس مسیحیانی که زنده هستند با ایشان در ابرها ربوده خواهند شد و بدنهای آنها در هنگام ربوده شدن تبدیل به بدن غیر فانی خواهد شد (اول قرنتیان15: 51-52). زمان بازگشت مسیح را هیچ کس نمی داند (متی24: 44).
درست بعد از ربایش ایمانداران کلیسا، هفت سال مصیبت که به مصیبت عظیم و یا مصیبت یعقوب معروف است، شروع خواهد شد (متی24: 21-22). در هفت سال مصیبت بسیاری از انسانها از بلایای وارده هلاک خواهند شد. کسانیکه عیسی مسیح را به عنوان منجی خود پذیرفته اند از هفت سال مصیبت در امان خواهند بود و به آسمان ربوده خواهند شد (اول تسالونیکیان5: 9). بعد از هفت سال مصیبت، عیسی مسیح همراه با ایمانداران کلیسا از آسمان بر روی زمین بازگشت خواهد کرد (اول تسالونیکیان4: 13). او تمامی امتها را داوری خواهد کرد و بعد از داوری، سلطنت هزار ساله خود را در زمین برقرار خواهد کرد (مکاشفه20: 1-7 ؛ متی24: 3-31 ؛ متی25: 31-34).
ما اعتقاد داریم که تفاوت زیادی بین صالحین و شریران وجود دارد (متی25: 31-33). به دلیل اینکه عیسی مسیح برای گناهان آنها در صلیب داوری و مجازات شد، فقط کسانیکه عیسی مسیح را به عنوان منجی و خداوند خود می پذیرند تولد دوباره پیدا کرده از گناهان آمرزیده می شوند و بنابراین در نظر خداوند صالح محسوب می شوند (رومیان3: 24-26). در قیامت اول، ایمانداران مسیحی برای خدمتهایی که انجام می دهند، پاداش خواهند گرفت (دوم قرنتیان5: 10 ؛ اول قرنتیان3: 11-15 ؛ رومیان14: 10 ؛ مکاشفه 22: 12). انسانهای دیگر که به مسیح ایمان ندارند تحت غضب خدا قرار می گیرند (یوحنا3: 36) و بعد از مرگ بلافاصله راهی آتش جهنم می شوند تا عذاب جاودانی یابند (لوقا16: 19-31). آنها تا اواخر هزار سال سلطنت زمینی مسیح، در جهنم باقی خواهند ماند و بعد از دوره هزاره مسیح، آنها با بدن جسمانی در تخت داوری سفید حضور خواهند یافت تا طبق اعمال خود داوری شوند و بعد از داوری به دریاچه آتش افکنده خواهند شد (مکاشفه20: 11-15 ؛ مکاشفه14: 10-11).
شیطان فرشته زیبا و با حکمتی بود که توسط خداوند خلق شد. او مخلوقی مقدس و عاری از گناه بود اما بخاطر زیبایی و حکمتی که داشت، تکبر دل او را پر کرد تا اینکه او خواست خدای خود شود و بنابراین از جایگاه اعظم خود سقوط کرد و یک سوم فرشته های دیگر را گمراه کرد. آنها به دیو تبدیل شدند و از بهشت همراه شیطان رانده شدند. شیطان همراه با دیوها فوجهای روحانی شرارت در جایهای آسمانی هستند که بر جهان حکومت می کنند. شیطان خدای ناپاک دنیا، دشمن خدا و وسوسه کننده انسان است که بر ضد انسانها اتهام می زند. او بنیانگذار تمامی ادیان و مذاهب است و در نهایت دجّال را به این جهان خواهد فرستاد. هنگامیکه او ظهور می کند همه ادیان واحد شده، او را پرستش خواهند کرد. سپس شیطان توسط عیسی مسیح در بند گرفتار شده، در دریاچه آتش افکنده خواهد شد جایی که برای شیطان و دیوهای او مهیا گردیده است (متی25: 41 ؛ حزقیال28: 1-19 ؛ مکاشفه12: 4 ؛ مکاشفه20: 10).
ما اعتقاد داریم که نهاد دولت را خداوند در زمین بنا کرده است و اوست که پادشاهان را برای رفاه انسانها بر سر حکومت نصب و یا لغو می کند (رومیان13: 1-7). بر ما ایمانداران مسیحی سفارش شده است که به پادشاهان و کسانیکه در حکومت کشور هستند دعا کنیم (اول تیموتائوس2: 1-3). ما می بایستی به آنها احترام بگذاریم (متی22: 21) و از آنها اطاعت کنیم (متی17: 24-27 ؛ رومیان3: 31) مگر اینکه آنها بر خلاف اراده کشف شده خدا در کتاب مقدس دستوراتی صادر کنند که در آن صورت باید اول از خدا اطاعت کرد (اعمال4: 19)، زیرا خداست که پادشاه حقیقی تمامی آسمانها و زمین است (مکاشفه19: 16).
ما اعتقاد داریم که به تمامی ایمانداران مسیحی مأموریت بزرگی از سوی عیسی مسیح داده شده است که همگی آنها مسئولیت دارند که مأموریت خود را انجام دهند و آن مأموریت انتشار و بشارت خبر خوش انجیل است زیرا که آن پیام خوش تنها پیامی است که انسانها با ایمان آوردن به آن، از جهنم نجات می یابند (اعمال1: 8 ؛ اعمال13: 1-5 ؛ متی28: 18-20).